سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در گذشته مرا برادرى بود که در راه خدا برادریم مى‏نمود . خردى دنیا در دیده‏اش وى را در چشم من بزرگ مى‏داشت ، و شکم بر او سلطه‏اى نداشت ، پس آنچه نمى‏یافت آرزو نمى‏کرد و آنچه را مى‏یافت فراوان به کار نمى‏برد . بیشتر روزهایش را خاموش مى‏ماند ، و اگر سخن مى‏گفت گویندگان را از سخن مى‏ماند و تشنگى پرسندگان را فرو مى‏نشاند . افتاده بود و در دیده‏ها ناتوان ، و به هنگام کار چون شیر بیشه و مار بیابان . تا نزد قاضى نمى‏رفت حجّت نمى‏آورد و کسى را که عذرى داشت . سرزنش نمى‏نمود ، تا عذرش را مى‏شنود . از درد شکوه نمى‏نمود مگر آنگاه که بهبود یافته بود . آنچه را مى‏کرد مى‏گفت و بدانچه نمى‏کرد دهان نمى‏گشود . اگر با او جدال مى‏کردند خاموشى مى‏گزید و اگر در گفتار بر او پیروز مى‏شدند ، در خاموشى مغلوب نمى‏گردید . بر آنچه مى‏شنود حریصتر بود تا آنچه گوید ، و گاهى که او را دو کار پیش مى‏آمد مى‏نگریست که کدام به خواهش نفس نزدیکتر است تا راه مخالف آن را پوید بر شما باد چنین خصلتها را یافتن و در به دست آوردنش بر یکدیگر پیشى گرفتن . و اگر نتوانستید ، بدانید که اندک را به دست آوردن بهتر تا همه را واگذاردن . [نهج البلاغه]
 

 
 

امید - سکوت یلدا

 
   

یلدا :: 83/9/20::  4:48 عصر

سالهاست که عشقم را در صندوقچه غبار آلود قلبم پنهان کردم وکلید این صندوق را در بطری تنهایی نهاده وبه دریای بی پایان امید شناور نمودم تا شاید مسافری با زورق مهتاب وبا کوله باری از محبت انرا از اب بر گیرد ونیاز نامه ام را بشناسد و به یاری ام بشتابد

اری این گونه ثانیه هارا میشمارم ودر حسرتکده غریب خود به انتظار نشسته ام


 


بازدید امروز:225


::موضوعات وبلاگ::

::تعداد کل بازدیدها::

11659


::جستجوی وبلاگ::
 :جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!


::لوگوی من::
امید - سکوت یلدا
::لوگوی دوستان::

::لینک دوستان::

::اشتراک::
 
::وضعیت من در یاهو::
::آرشیو::
   
 
 
     

|خانه | ارتباطمدیریت |