سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و در پى جنازه‏اى مى‏رفت ، شنید مردى مى‏خندد فرمود : ] گویا مرگ را در دنیا بر جز ما نوشته‏اند ، و گویا حق را در آن بر عهده جز ما هشته‏اند ، و گویى آنچه از مردگان مى‏بینیم مسافرانند که به زودى نزد ما باز مى‏آیند ، و آنان را در گورهاشان جاى مى‏دهیم و میراثشان را مى‏خوریم ، پندارى ما از پس آنان جاودان به سر مى‏بریم . سپس پند هر پند و پند دهنده را فراموش مى‏کنیم و نشانه قهر بلا و آفت مى‏شویم . [نهج البلاغه]
 

 
 

غروب غمگین - سکوت یلدا

 
   

یلدا :: 83/9/18::  3:47 عصر

به هنگام غروب غمگین دستهایم را به مخمل نیلگون آسمان خواهم کشید وخورشید را به جشن ستاره ها خواهم برد وبه دریا خواهم گفت:با من مهربان باش! و با چوب زیتون بر شنهای ساحل خواهم نوشت که خوب من دوستت دارم


 


بازدید امروز:45


::موضوعات وبلاگ::

::تعداد کل بازدیدها::

13427


::جستجوی وبلاگ::
 :جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!


::لوگوی من::
غروب غمگین - سکوت یلدا
::لوگوی دوستان::

::لینک دوستان::

::اشتراک::
 
::وضعیت من در یاهو::
::آرشیو::
   
 
 
     

|خانه | ارتباطمدیریت |