سلام وبلاگ بسيار جالبي داري
خواهش مي کنم يه سري به كلبه درويشي من هم بيا
اگه موافقي لينکمون رو مبادله کنيم
ممنون.... باي
سلام وبلاگ بسيار جالبي داري محصوصا قالبش
خواهش مي کنم يه سري به من بزني
نطر يادت نداره علاوه بر جواب من
ممنون
قالبت واقعا قشنگه ..... من كه خوشم اومده
لطفا كدشو بهم بده
سلام
خسته نباشي وبلاگ خوبي داري ولي بهتر بود از رنگ شاد براي قالب وبلاگ استفاده مي كردي
من تازه كارم به وبلاگم دوباره سر بزن وراهنمايي كن
به احمد شاملو ؛
(( بزرگي که زخم نديدنش تا هميشه بر پيکر قلبم - نمک مال - خواهد ماند !))
تصويرت در آينه ديدگانم به من مي خندد ؛ نوايت در دالانهاي شنيدارم چون ترانه اي خوش انعکاس مي يابد ؛ باري حضورت را ديريست از کف نهاده ام ؛ با کدامين فرياد توان بر آوردن شکوِة نبودنت را ؟! روز و شب چه بي شتاب مي گذرند و در گذر هر لحظه اي روح کلماتت را در مي يابم ، به چنان که گويي تاکنون زبانت را نمي شناختم ! چه سخت است بي تو بودن و از تو گفتن ! چه سخت است در آستان والاي کلام تو اساعه اي بر ادب نوشتار ورزيدن و قلم را به دستان خويشتن آلودن . چه خُردم آن گاه که کلامم را به درگاه کلمات تو رهسپار مي کنم ؛ آي اي هميشه ماندني ! حاشا که جسارتي از اين منِ بي تو ، رميده باشد ..... ( خاکسترينه )
در باران و به زير شب ...
به زير دو گوش ما ...
در فاصله اي کوتاه از بسترهاي عفاف ما ...
روسپيان ،
به اعلام حضور خويش
آهنگ هاي قديمي را با سوت مي زنند ...
در برابر کدامين حادثه آيا انسان را ديده اي ؛
با عرق شرم بر جبينش ؟! ...
آنگاه که خوشتراش ترين تن ها را به سکه سيمي توان خريد ؛
مرا - دريغا دريغ - هنگامي که به کيمياي عشق
احساسي از نياز نيفکنم ...